اناجیل واعمال رسولان | رسالات پولس رسول | رساله عبرانیان | رساله یعقوب | رسالات پطرس رسول | رسالات یوحنا رسول | رساله یهودا | کتاب مکاشفه | |||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
انجیل متی | رومیان | افسسسیان | دوم تسالونیکیان | عبرانیان | یعقوب | اول پطرس | اول یوحنا | یهودا | مکاشفه | |
انجیل مرقس | اول قرنتیان | فیلیپیان | اول تیموتاوس | دوم پطرس | دوم یوحنا | |||||
انجیل لوقا | دوم قرنتیان | کولسیان | دوم تیموتاوس | سوم یوحنا | ||||||
انجیل یوحنا | غلاطیان | اول تسالونیکیان | تیطس | |||||||
اعمال رسولان | فلیمون | |||||||||
فهرست کلام خدا: عهد جدید | X   پنجره را ببندید |
کتاب مقدس برای تمام فصول (۱۸)
بخش «کتاب مقدس برای تمام فصول» شامل بررسی ۵۲ فصل کلیدی کتاب مقدس است. با مطالعه یک فصل در هفته، شما در طول یک سال (۵۲ هفته) شناخت عمیق تری از حقایق و تعالیم اساسی کلام خدا حاصل می کنید و تصویری جامع از کل کتاب مقدس در ذهنتان شکل می گیرد. ( همه آیات از ترجمه فارسی هزاره نو و گاهی از ترجمه قدیم فارسی کتاب مقدس برگزیده شده اند.)
برای درک بهتر می توانید ابتدا فصل مورد بحث را در بخش انتهایی این صفحه بخوانید؛ سپس بررسی آن را در ابتدای همین صفحه دنبال کنید.
بررسی کتاب مکاشفه فصل اول
با عرض سلام خدمت شما دوستان گرامی، ادوارد سرکیسیان هستم و فصل دیگری از مجموعه ۵۲ فصل کلیدی کتاب مقدس را بررسی می کنم. در این مقطع فصل اول کتاب مکاشفه به قلم یوحنا رسول را برای مطالعه برگزیده ام و امیدوارم این مبحث به رشد روحانی شما کمک کند.
کتاب مکاشفه آخرین کتاب عهد جدید و کتاب مقدس است و کتابی بی نظیر با خصوصیات و ویژگی های منحصر به فرد است. معمولا در فصل آخر کتاب های رمان به قلم نویسندگان مشهور قرون گذشته نظیر بالزاک، داستایوفسکی و … همه ابهامات و رازهای ماجراهای داستان روشن می شود و داستان به نقطه اوج خود می رسد؛ این دقیقا چیزی است که در کتاب مکاشفه اتفاق می افتد!
خدا داستان جهان هستی کنونی را به کمال می رساند و همه چیز را آشکار می سازد. قهرمان اصلی داستان خدا در کتاب مکاشفه عیسی مسیح خداوند است. با به اوج رسیدن داستان جهان هستی جلال و شکوه قهرمان داستان نیز هر چه بیشتر دیده می شود و به همین دلیل در وهله اول این کتاب در مورد مکاشفه عیسی مسیح است؛ ولی در طول کتاب وقایع مربوط به آینده و اینکه چگونه تاریخ کنونی جهان خاتمه می یابد و زمین و آسمان جدید جایگزین زمین و آسمان کنونی می شوند با زبان نمادین به تصویر کشیده شده است.
در تارنمای فیض و راستی بارها به این نکته اشاره کردیم که یک جهان بینی باید قادر باشد به این سوال اساسی که مقصد ما کجاست؟ یا مقصد جهان هستی کجاست؟ پاسخی قانع کننده بدهد. کتاب مکاشفه کتابی است که به این سوال اساسی پاسخی قطعی و کامل می دهد زیرا خدایی که جهان هستی را آفریده است دقیقا می داند که سرانجام آن چگونه رقم خواهد خورد و آن را در کتاب مکاشفه برای ما آشکار کرده است. به دلیل اینکه مضمون کتاب مکاشفه جنبه نبوت و پیشگویی دارد بدون شک پیچیده و کمی ثقیل است و در تفسیر آن طبعا بین عالمین الهیات اختلاف نظر وجود دارد. در این مطالعه دیدگاه آینده نگر (Futuristic view) را برای تفسیر آن مد نظر قرار خواهم داد. هر چند در این مطالعه تمرکز بر روی فصل اول خواهد بود ولی سعی خواهم کرد که بسیار فشرده نمایی کلی از ۲۲ فصل آن را برای شما ترسیم کنم. کتاب مکاشفه این چنین آغاز می شود:
1مکاشفۀ عیسی مسیح، که خدا به او عطا فرمود تا آنچه را میباید زود واقع شود، به خادمان خود بازنماید، و آن را با فرستادن فرشتۀ خود بر خادمش یوحنا آشکار ساخت. 2و یوحنا بر هرآنچه دید، یعنی بر کلام خدا و شهادت عیسی مسیح، گواهی میدهد. 3خوشا به حال کسی که این کلامِ نبوّت را قرائت میکند و خوشا به حال آنان که آن را میشنوند و آنچه را در آن نوشته شده، نگاه میدارند؛ زیرا وقت نزدیک است. مکاشفه ۱: ۱-۳
همانطور که اشاره کردم این کتاب نه تنها شامل نبوت ها و پیشگویی هایی است که مسیح از طریق فرشته ای آن را به یوحنا رسول منتقل کرد بلکه مکاشفه بیش از پیش هویت مسیح خداوند نیز است.
می توان گفت که این کتاب، سند مالکیت زمین و آسمانی است که خدای پدر در اختیار مسیح قرار میدهد زیرا وارث واقعی آن مسیح است. زمینی که برای اندک زمانی به تقدیر و مشیت الهی در اختیار شیطان قرار داده شده است و اراده خدا در هر ثانیه زیر پا نهاده می شود ولی زمانی که شرارت و بدی به نقطه اوج خود برسد مجددا در آینده به مالک واقعی آن یعنی مسیح بازگردانده می شود!
خدا در کتاب مکاشفه روشن می سازد که در نهایت مسیح خداوند در بازگشت ثانویه خود برای هزار سال پادشاهی خواهد کرد و سپس زمین و آسمان کنونی ناپدید می گردند و زمین و آسمان جدید که دیگر مرگ و شرارت و بدی در آن جایی ندارند تا ابد جایگزین زمین و آسمان کنونی می شوند.
یوحنا در آیه سوم به این نکته اشاره می کند که با خواندن این کتاب و درک حقایق آن و اطاعت از فرامین آن سعادتمند خواهید بود!
در آیه اول «تا آنچه را میباید زود واقع شود» بدین معنی نیست که وقایع و نبوت های این کتاب می بایست در زمان یوحنا رسول در قرن اول میلادی بلافاصله تحقق یابند بلکه به معنای آن است که هنگامی که جرقه وقوع این امور زده شود این رخدادها به سرعت یکی پس از دیگری به انجام می رسند تا اینکه پادشاهی هزار ساله مسیح بر زمین برقرار گردد. در واقع همانطور که در بخش مقالات (مقاله شماره ۱۵:مقصد جهان و وقایع آخر زمان) نیز به آن اشاره کرده ام تمام ماجراها در آینده ای نامعلوم و در پایان عصر کلیسا(دوره کنونی) فقط در بازه زمانی هفت سال به وقوع خواهند پیوست!
وقایع آخر زمان شبیه زن در حال زایمان است که هنگامی که دردهای زایمان شروع می شود تا تولد نوزاد زمان اندکی سپری می شود و هرچه به تولد نوزاد نزدیکتر می شویم درد نیز شدیدتر می شود این در حالی است که دوران حاملگی نه ماه طول می کشد. عصر کلیسا که از زمان صعود مسیح به آسمان تا الان ادامه دارد و حدود ۲۰۰۰ سال از آن سپری شده است در مقطعی پایان خواهد یافت و ناگهان بازه زمانی هفت سال آخر آغاز می شود. در لابلای این مطالعه اشاره خواهم کرد که هر چه به بازگشت ثانویه مسیح و به انتهای هفت سال نهایی نزدیکتر می شویم داوری و خشم خدا بر ساکنان زمین و درد و عذاب انسان ها نیز مانند درد زن در حال زایمان افزونتر می شود.
در ادامه می خوانیم:
4از یوحنا،
به هفت کلیسا که در ایالت آسیا هستند:
فیض و سلامتی از جانب او که هست و بود و میآید بر شما باد، و از جانب هفت روحِ پیشگاه تخت او، 5و از جانب عیسی مسیح، آن شاهد امین و نخستزاده از میان مردگان و فرمانروای پادشاهان جهان.
بر او که ما را محبت میکند و با خون خود ما را از گناهانمان رهانید، 6و از ما پادشاهیای ساخت و کاهنانی برای خدا و پدر خود، بر او جلال و قدرت باد، تا ابد. آمین.
یوحنا که در این برهه از زمان در جزیره پاتمُوس واقع در دریای مدیترانه تبعید شده بود از سوی مسیح مامور می شود تا نبوت هایی که به او الهام می شود را در طوماری بنویسد و در اختیار هفت کلیسا واقع در آسیای صغیر قرار دهد.(آیه ۱۱: «آنچه را که میبینی بر طوماری بنویس و به هفت کلیسای اَفِسُس، اِسمیرنا، پِرگاموم، تیاتیرا، ساردِس، فیلادِلفیه و لائودیکیه بفرست.» همه این کلیسا ها در آسیای صغیر (ترکیه کنونی) قرار داشتند. تصویر زیر را ملاحظه کنید.
بدون شک بعدها نسخه های متعددی از کتاب مکاشفه از سوی این هفت کلیسا تهیه و به کلیساهای دور و نزدیک در مناطق دیگر نیز ارسال شدند.
دعای یوحنا رسول در ابتدا این است که فیض و سلامتی (صلح و آرامش) که از جانب خدای پدر، روح القدس و عیسی مسیح خداوند است در زندگی اعضای هفت کلیسای آسیای صغیر جاری شود. سپس یوحنا، مسیح خداوند را برای فراهم کردن کفاره گناه به واسطه مرگ و قیام خود از مردگان ستایش می کند. ما ایمانداران صرفا به واسطه مرگ و قیام مسیح است که می توانیم سلامتی و صلح با خدا و در نتیجه آن آرامش و صلح درونی را تجربه کنیم. در آیه ۶ یوحنا در ستایش مسیح کلماتی بکار می برد که صرفا شایسته خدا است. با ایمان به کفاره مسیح فرزند خدا و طبعا عضوی از پادشاهی و ملکوت مسیح می شویم. حال ما نیز همچون کاهنان عهد عتیق که اجازه ورود به معبد خدا را داشتند و در معبد اورشلیم شبانه روز خدا را خدمت می کردند این امتیاز برجسته را کسب کرده ایم که با خدا رابطه داشته باشیم و در راه پیشبرد ملکوت وی در عصر کلیسا تلاش و خدمت کنیم. توجه کنید در انتهای آیه ۴ «هفت روحِ پیشگاه تخت او» اشاره به روح القدس است. عدد هفت در کتاب مقدس نشانه کمال است و روح هفتگانه نشانه کمالات روح خدا است.
یوحنا چنین ادامه می دهد:
۷ هان با ابرها میآید،
هر چشمی او را خواهد دید،
حتی چشم آنان که نیزه به او زدند؛
و همۀ طوایفِ زمین به سوگش خواهند نشست.
آری چنین خواهد بود. آمین.
8خداوندْ خدا میگوید: «مَنَم ’الف‘ و مَنَم ’ی‘؛ مَنَم آن که هست و بود و میآید، آن قادر مطلق.»
یوحنا رسول در آیه ۷ در همان ابتدای پیامش به هفت کلیسا مستقیما و بدون هیچ ابهامی موضوع اصلی نبوتش را که همانا بازگشت ثانویه مسیح و برقراری پادشاهی او بر زمین است بسیار فشرده اعلام می کند؛ رخدادی که در فصل های بعدی جزئیات آن را به تفصیل شرح می دهد. ابری که یوحنا در آیه ۷ به آن اشاره می کند ابر معمولی نیست بلکه اشاره به شکوه و جلال آسمانی مسیح است که شبیه ابری است که خورشید از پس آن با شدت تمام می درخشد. این ابر درخشان چنان پر شکوه و نورانی است که مانند خورشید از دید ساکنان زمین پنهان نخواهد بود. همچنین به طور غیر مستقیم اشاره به نبوت دانیال نبی در عهد عتیق است که یهودیان به خوبی با آن آشنا بودند:
13«چون در رؤیاهای شب مینگریستم،
دیدم که به ناگاه کسی مانند پسر انسان
با ابرهای آسمان میآمد.
او نزد قدیمالایام رسید،
و او را به حضور وی آوردند.
14حکومت و جلال و پادشاهی به او داده شد،
تا تمامی قومها و ملتها و زبانها او را خدمت کنند.
حکومت او حکومتی است جاودانه و بیزوال،
و پادشاهی او زایل نخواهد شد. دانیال نبی ۷: ۱۳و۱۴
در ادامه آیه ۷ «حتی چشم آنان که نیزه به او زدند؛» اشاره به قوم یهود در زمان بازگشت ثانویه مسیح در آینده ای نامعلوم است. بنابراین منظور یوحنا این نیست که سربازان رومی که دو هزار سال پیش در مصلوب کردن مسیح نقش داشتند مجددا زنده خواهند شد و شاهد بازگشت مسیح خواهند بود بلکه این جمله صرفا اشاره ای است به قوم یهود در زمان بازگشت مسیح و نبوتی که زکریای نبی (حول و حوش ۵۲۰ ق.م) در عهد عتیق در این رابطه کرده است در این رخداد تحقق خواهد یافت:
10«و بر خاندان داوود و بر ساکنان اورشلیم روح فیض و دعاهای ملتمسانه را خواهم ریخت، و بر من که نیزهام زدند خواهند نگریست، و برای من مانند کسی که به جهت تنها فرزندش به سوگ نشیند، سوگواری خواهند کرد و همچون کسی که به جهت نخستزادهاش بگرید، به تلخی خواهند گریست.11در آن روز، سوگواری اورشلیم همچون سوگواری برای هَدَدرِمّون در دشت مِجِدّون، عظیم خواهد بود. 12تمامی این سرزمین سوگواری خواهد کرد، هر طایفهای جداگانه… زکریا نبی ۱۲: ۱۰-۱۲
علت سوگواری قوم یهود این است که به این حقیقت پی خواهند برد که عیسی مسیح که یهودیان قرن اول میلادی او را به دست رومیان مصلوب کردند و به او نیزه زدند در واقع همان مسیح موعود یهود بود که به او ایمان نیاوردند ولی با درک این واقعیت با توبه و سوگواری واقعی به مسیح پادشاه ایمان خواهند آورد و نجات خواهند یافت. بنابراین منظور یوحنا از سوگواری همه طایفه های زمین در انتهای آیه ۷، سوگواری تمام اسباط اسرائیل ( ۱۲سبط اسرائیل) در سرزمین یهودیه و سراسر دنیا هنگام بازگشت ثانویه مسیح است.
در ادامه می خوانیم:
۷…آری چنین خواهد بود. آمین.
۸ خداوندْ خدا میگوید: «مَنَم ’الف‘ و مَنَم ’ی‘؛ مَنَم آن که هست و بود و میآید، آن قادر مطلق.»
مجددا خدای قادر مطلق، دانای مطلق و ازلی و ابدی که نویسنده اصلی کتاب مکاشفه است بر درستی نبوت های کتاب مکاشفه و همه پیشگویی های آن تاکید می ورزد.
در ادامه می خوانیم:
9من یوحنا، برادر شما، که در رنجها و در پادشاهی و در استقامتی که در عیسی از آن ماست، با شما شریکم، بهخاطر کلام خدا و شهادت عیسی، در جزیرۀ پاتموس بودم.
10در روزِ خداوند، در روح شدم و صدایی بلند چون بانگ شیپور از پشت سر شنیدم 11که میگفت: «آنچه را که میبینی بر طوماری بنویس و به هفت کلیسای اَفِسُس، اِسمیرنا، پِرگاموم، تیاتیرا، ساردِس، فیلادِلفیه و لائودیکیه بفرست.»
یوحنا رسول که شبان کلیسای شهر افَسُس بود در سن کهولت به دلیل بشارت انجیل و شهادت در مورد اعمال و تعالیم مسیح به جزیره پاتموس تبعید شده بود ( احتمالا حول و حوش ۹۵ میلادی) که جزیره ای کوچک و صخره ای واقع در دریای اِژه (خلیجی در دریای مدیترانه بین ترکیه و یونان کنونی) است و در جنوب غربی شهر اَفَسُسْ قرار داشت. جزیره پاتموس تبعیدگاهی برای مجرمان در امپراتوری روم بود که با کمترین امکانات و با اعمال شاقه در آنجا روزگار خود را سپری می کردند. در آن زمان مسیحیان از سوی امپراتور تیتوس دومیتیان تحت جفا قرار داشتند. در آن شرایط سخت و تیره و تار که همه رسولان مسیح بجز یوحنا در نقاط مختلف شهید شده بودند و مسیحیان نیز تحت جفا قرار داشتند ناگهان خدای قادر مطلق وقایع آینده و سرنوشت جهان هستی را به یوحنا الهام می کند. در فصل چهارم کتاب مکاشفه می خوانیم:
1پس از آن نظر کردم و اینک پیش رویم دری گشوده در آسمان بود، و همان صدایِ چون بانگ شیپور که نخست بار با من سخن گفته بود، دیگر بار گفت: «بالا بیا، و من آنچه را بعد از این میباید واقع شود، بر تو خواهم نمود.» 2در دم در روح شدم و هان تختی پیش رویم در آسمان قرار داشت و بر آن تخت کسی نشسته بود. 3آن تختنشین، ظاهری چون سنگِ یشم و عقیق داشت و دور تا دور تخت را رنگینکمانی زمرّدگون فرا گرفته بود. مکاشفه ۴: ۱-۳
یوحنا رسول در این رویا به صورت نمادین، خدا را که بر تخت پادشاهی نشسته بود می بیند. پیام خدا به یوحنا در آن شرایط تیره و تار و به همه ایمانداران به مسیح در سراسر تاریخ این است که وی همچنان پادشاه ازلی و ابدی است و هیچ چیزی در جهان هستی خارج از کنترل و تقدیر او نیست؛ او حاکم مطلق است؛ گذشته، حال و آینده در دست های اوست!
تسلی، اطمینان و امیدی که احتمالا در وجود یوحنا رسول در این لحظات موج می زد قابل تصور و توصیف نیست.
گاهی به دلیل سختی ها و تراژدی های زندگی برای ایمانداران این سوال پیش می آید که آیا واقعا خدا به فکر آنهاست؟ آیا واقعا خدا حاکم بر وقایع زندگی شان یا رخداد های دنیاست؟ با خواندن نبوت های کتاب مکاشفه شکی باقی نمی ماند که خدا در هر لحظه حاکم مطلق است و هر ذره بنیادی با اراده او وجود دارد و حرکت می کند چه رسد به زندگی فرزندانش که مسیح جانش را برای نجاتشان فدا کرده است!
در آیه ۱۰ « روز خداوند» می تواند اشاره به دو چیز باشد
معمولا در بین مسیحیان قرن اول «روز خداوند» اشاره به روز قیام مسیح یعنی روز یکشنبه بود که تا امروز نیز روز پرستش همه مسیحیان جهان است. ولی به نظر می رسد که منظور یوحنا از «روز خداوند» اشاره به مفهوم الهیاتی آن در عهد عتیق است که اشاره به روز داوری خداست.
در واقع یوحنا به این امر اشاره می کند که به طرز معجزه آسایی و در روح به آن زمان داوری منتقل شد تا شاهد اموری باشد که در آینده و در آن دوره نهایی اتفاق خواهند افتاد!
برای مثال به آیات زیر از کتب عهد عتیق توجه کنید:
6شیون کنید، زیرا که روز خداوند نزدیک است،
و مانند هلاکتی از جانب قادرمطلق میآید.
7از این رو همۀ دستها سست خواهد شد،
و دلهای همگان گداخته خواهد گشت.
8وحشت ایشان را فرو خواهد گرفت،
و درد و عذاب بر ایشان عارض خواهد شد؛
همچون زنی که میزاید، درد خواهند کشید.
اشعیا نبی ۱۳: ۶-۸
همچنین بعید به نظر می رسد که همه نبوت ها و وقایع کتاب مکاشفه در یک روز به یوحنا منتقل شده باشند و احتمالا در طول چند روز به وی الهام شدند تا وی فرصت کند مطالب را به دقت و جز به جز در طوماری یادداشت کند. بنابراین به نظر می رسد که تفسیر «روز خداوند» به عنوان «روز داوری» دقیقتر است.
سپس یوحنا با شنیدن صدایی شبیه صدای شیپور به آن سو می نگرد:
12پس رو به عقب برگردانیدم تا ببینم آن چه صدایی است که با من سخن میگوید؛ و چون برگشتم، هفت چراغدان طلا دیدم، 13و در میان آن چراغدانها یکی را دیدم که به ’پسر انسان‘ میمانست. او ردایی بلند بر تن داشت و شالی زرّین بر گرد سینه. 14سر و مویش چون پشم سفید بود، به سفیدی برف، و چشمانش چون آتشِ مشتعل بود. 15پاهایش چون برنجِ تافته بود در کوره گداخته، و صدایش به غرّش سیلابهای خروشان میمانست. 16و در دست راستش هفت ستاره داشت و از دهانش شمشیری بُرّان و دو دم بیرون میآمد، و چهرهاش چونان خورشید بود در درخشش کاملش.
17چون او را دیدم همچون مرده پیش پاهایش افتادم. امّا او دست راستش را بر من نهاد و گفت: «بیم مدار، من اوّلم و من آخر؛ 18و من آن که زنده اوست. مرده بودم، امّا اینک ببین که زندۀ جاویدم و کلیدهای مرگ و جهانِ مردگان در دست من است.
یوحنا شاگرد محبوب مسیح بود. وی در سرزمین یهودیه و در موقعیت های مختلف در کنار مسیح به تعالیمش گوش فرا داده بود و بارها با او صمیمانه گفتگو کرده بود. یوحنا بارها با مسیح هم سفره و همسفر شده بود ولی در آن رویا با دیدن مسیح در جلال آسمانی اش همچون مرده پیش پاهایش افتاد. دقت کنید در آن رویا مسیح خود را همچون داور پرجلالی نشان می دهد که حکم و کلامش همچون شمشیری دو دم برنده است و هیچ چیزی از چشمان آتشین وی پنهان نیست و صدایش مانند غرش سیلاب های خروشان است که هر شنونده ای را به لرزه می اندازد.
پاهای برنجین که در کوره تافته شده است نشان از داوری و انتقام است. در عهد عتیق مذبحی که در محوطه بیرونی معبد خدا قرار داشت و بر آن قربانی می گذراندند از فلز برنج (برُنزْ) ساخته می شد. مذبح برنجین مکان داوری گناه در عهد عتیق بود که حیوانات بر آنها قربانی می شدند. در آیات فوق مسیح با ردای بلند و شال زرین که اشاره به نقش حاکم و داور است در مقابل یوحنا ظاهر می شود. در اینجا صورت مسیح همچون خورشید می درخشد و موهایش همچون برف سفید است که به قدوسیت و قدیم الایام بودن وی اشاره می کنند و جلال آسمانی اش کاملا هویداست. این مسیح با مسیحی که یوحنا در ساحل دریاچه جلیل بارها با وی قدم زده بود بسیار متفاوت بود!
هفت چراغدان طلا اشاره به هفت کلیسای آسیای صغیر در زمان یوحنا است که نماینده همه کلیساهای جهان هستند و هر کلیسای محلی در گوشه و کنار دنیا و در هر دوره ای از تاریخ خصوصیات یکی از این کلیساها را که مسیح در فصل ۲ و ۳ کتاب مکاشفه به آنها اشاره می کند دارا هستند. هفت ستاره در دستان مسیح اشاره به شبانان این هفت کلیسا است که در آیه ۲۰ به فرشتگان ترجمه شده است و گاهی به معنی «پیام رسان» نیز است. مسیح آماده داوری نهایی زمین است ولی قبل از آن، برای تک تک کلیساهای دوران های مختلف هشداری دارد که آن را در قالب هفت پیام به هفت کلیسای آسیای صغیر می دهد.
مسیح در جلال و شکوه آسمانی اش با محبت یوحنا را دلداری می دهد و او را تقویت می کند تا به دقت وقایعی را که به او نشان می دهد در طوماری یادداشت کند.
مسیح در انتها به این امر اشاره می کند که کلیدهای مرگ و جهان مردگان در دست های اوست. کلیدهای مرگ و جهنم در دست مسیح است و وی به عنوان داور عادل همه انسان ها را داوری خواهد کرد. در کتاب مکاشفه خشم الهی مانند رعد و برق ناگهانی و انفجار آتشفشانی عظیم که گدازه ها را فرسنگ ها به هوا پرتاب می کند برانگیخته شده است و آماده انتقام جویی از گناه و گناهکاران است!
مسیح در ادامه به یوحنا می گوید:
19«پس آنچه دیدهای، و آنچه اکنون هست و آنچه از این پس خواهد شد، همه را بنویس. 20راز آن هفت ستاره که در دست راست من دیدی و راز آن هفت چراغدان طلا این است: آن هفت ستاره، فرشتگان هفت کلیسایند، و آن هفت چراغدان، همان هفت کلیسا.
بنابراین کتاب مکاشفه شامل هشدار مسیح به هفت کلیسای اَفِسُس، اِسمیرنا، پِرگاموم، تیاتیرا، ساردِس، فیلادِلفیه و لائودیکیه قرن اول میلادی (فصل های ۲و۳)، وقایع بعد از پایان عصر کلیسا که در طول هفت سال نهایی تا بازگشت ثانویه مسیح اتفاق خواهند افتاد(فصل های ۴-۱۹)، پادشاهی هزار ساله مسیح و داوری نهایی همه انسان ها از ابتدای خلقت (فصل ۲۰) و وضعیت نهایی و سعادت ابدی ایمانداران واقعی در زمین جدید و آسمان جدید (فصل ۲۱ و ۲۲) است.
فصل های ۲و۳ مکاشفه به پیغام مسیح به کلیساها اختصاص دارند. هفت کلیسای کتاب مکاشفه، نمونه ای از کلیساهای جهان در همه دوران ها است. ارزیابی مسیح از این کلیساها را می توان در یک طیفی در نظر گرفت که در یک سوی آن کلیسای فیلادِلفیا -کلیسای وفادار به مسیح- قرار دارد و در سوی دیگر آن کلیسای لائودیکیه است که تقریبا تهی از ایمانداران واقعی است و صرفا در ظاهر کلیسای مسیح است ولی از مسیح واقعی و کلام وی در آن کلیسا خبری نیست:
7«به فرشتۀ کلیسای فیلادِلفیه بنویس:
«آن که قدّوس است و حق، آن که کلید داوود را دارد، آن که میگشاید و کس نخواهد بست، و میبندد و کس نخواهد گشود، چنین میگوید: 8اعمال تو را میدانم. اینک دری گشوده پیش روی تو نهادهام که هیچکس آن را نمیتواند بست. میدانم که توانت ناچیز است، امّا کلام مرا نگاه داشتهای و نام مرا انکار نکردهای…10حال که فرمان مرا به پایداری نگاه داشتهای، من نیز تو را از ساعت آزمایشی که بر کل جهان خواهد آمد تا ساکنان زمین را بیازماید، در امان خواهم داشت. مکاشفه ۳: ۷-۱۰
14«به فرشتۀ کلیسای لائودیکیه بنویس:...
17میگویی: ”دولتمندم؛ مال اندوختهام و به چیزی محتاج نیستم.“ و غافلی که تیرهبخت و اسفانگیز و مستمند و کور و عریانی. 18تو را پند میدهم که زرِ نابِ گذشته از آتش از من بخری تا دولتمند شوی؛ و جامههای سفید، تا به تن کنی و عریانی شرمآورت دیده نشود؛ و مرهم، تا بر چشمان خود بگذاری و بینا شوی. مکاشفه ۳: ۱۴-۱۸
کلیسای فیلادلفیا نماینده کلیساهای همه دوران هاست که اعضایش ایمانداران واقعی به مسیح هستند. مسیح در مکاشفه ۳: ۱۰ خاطرنشان می کند که این کلیسا از داوری الهی که در آینده بر زمین واقع می شود در امان خواهد بود که طبعا منظور مسیح در مورد کلیسای واقعی در بدو وقوع رخدادهای زمان آخر است و نه کلیسای فیلادلفیای زمان یوحنا رسول در قرن اول میلادی. بنابراین کلیسای واقعی مسیح قبل از اینکه داوری و خشم خدا در طول هفت سال نهایی بر ساکنان زمین جاری شود به آسمان ربوده خواهند شد و از داوری خدا در امان خواهند بود. توجه کنید نمونه این ربوده شدن را در فصل چهارم می بینیم:
1پس از آن نظر کردم و اینک پیش رویم دری گشوده در آسمان بود، و همان صدایِ چون بانگ شیپور که نخست بار با من سخن گفته بود، دیگر بار گفت: «بالا بیا، و من آنچه را بعد از این میباید واقع شود، بر تو خواهم نمود.» 2در دم در روح شدم و هان تختی پیش رویم در آسمان قرار داشت و بر آن تخت کسی نشسته بود. 3آن تختنشین، ظاهری چون سنگِ یشم و عقیق داشت و دور تا دور تخت را رنگینکمانی زمرّدگون فرا گرفته بود. 4گرداگرد تخت، بیست و چهار تخت دیگر بود و بر آنها بیست و چهار پیر نشسته بودند. آنان جامۀ سفید بر تن داشتند و تاج طلا بر سر. مکاشفه ۴: ۱-۴
در آیات فوق بیست و چهار پیر (شیخ) که لباس سفید و تاج طلا داشتند نمادی از همه ایمانداران واقعی است که با کفاره مسیح ردای سفید عدالت مسیح را بر تن کرده اند و مشغول پرستش خدا هستند. توجه کنید که خود یوحنا رسول در آن رویا مانند سایر ایمانداران واقعی از آسمان شاهد وقوع حوادث آخر زمان بر زمین بود که نشانه این است که در زمان داوری الهی کلیسای واقعی بر زمین نخواهد بود. پولس رسول نیز به این رخداد اشاره می کند:
15این را به واسطۀ کلام خودِ خداوند به شما میگوییم:
کسانی از ما که هنوز زندهاند و تا آمدن خداوند باقی میمانند، بهیقین از خفتگان پیشی نخواهند گرفت. 16زیرا خداوند، خود با فرمانی بلندآواز و آوای رئیس فرشتگان و نفیر شیپور خدا، از آسمان فرود خواهد آمد. آنگاه نخست مردگانِ در مسیح، بر خواهند خاست. 17پس از آن، ما که هنوز زنده و باقی ماندهایم، با آنها در ابرها ربوده خواهیم شد تا خداوند را در هوا ملاقات کنیم، و بدینگونه همیشه با خداوند خواهیم بود. 18پس بدین سخنان، یکدیگر را دلداری دهید. اول تسالونیکیان ۴: ۱۵-۱۷
دقت کنید که این بدین معنی نیست که در آن زمان دیگر کلیسایی بر زمین نخواهد بود یا همه مسیحیان از زمین ناپدید می شوند بلکه بدین معنی است که فقط ایمانداران واقعی که احتمالا تعدادشان نیز بسیار اندک است از زمین ناپدید می شوند ولی اکثر مسیحیان و شبانان و رهبران کلیساهای سازمان یافته که ایماندار واقعی به مسیح نیستند و از کلام او اطاعت نمی کنند در رخدادهای هولناک دوره هفت سال آخر حضور خواهند داشت. متاسفانه کلیساهای قرن بیست و یکم اکثرا شبیه کلیسای لائودیکیه زمان یوحنا هستند و بنابراین بسیاری از اعضای این کلیساها ایمانداران واقعی نیستند!
در کتاب مکاشفه از فصل ۴ به بعد که آسمان برای فرو ریختن خشم و داوری الهی بر زمین آماده می شود دیگر نامی از کلیسا برده نشده است زیرا ایمانداران واقعی که کلیسای مسیح را تشکیل می دهند بر زمین نخواهند بود.
قبلا گفتیم که کتاب مکاشفه در وهله نخست کتابی است که در آن هویت مسیح در جلال و شکوه آسمانی اش به وضوح نشان داده شده است گویی حجابی که جلال مسیح را از دید انسان های زمینی پنهان کرده بود ناگهان برداشته می شود.
در فصل پنجم کتاب مکاشفه این موضوع را به وضوح می بینیم:
11آنگاه نظر کردم و صدای خیل فرشتگان را شنیدم که گرداگرد آن تخت فراهم آمده بودند و گرداگرد آن موجودهای زنده و آن پیران. شمار آنها از هزاران هزار و کُرورها کُرور بیشتر بود. 12و با صدای بلند چنین میگفتند:
«آن برۀ ذبح شده
سزاوار قدرت و دولت و حکمت و توانایی است،
و سزاوار حرمت و جلال و ستایش.»
13سپس شنیدم هر مخلوقی که در آسمان و بر زمین و زیر زمین و در دریاست، با هرآنچه در آنهاست، چنین میسرودند که:
«ستایش و حرمت، و جلال و قدرت،
تا ابد از آنِ تختنشین و بره باد.»
14و آن چهار موجود زنده گفتند: «آمین»، و آن پیران بر زمین افتادند و نیایش کردند. مکاشفه ۵: ۱۱-۱۴
توجه کنید که بره خدا اشاره به مسیح خداوند است که جانش را برای نجات انسان ها قربانی کرده است:
29فردای آن روز، یحیی چون عیسی را دید که به سویش میآید، گفت: «این است برۀ خدا که گناه از جهان برمیگیرد! 30این است آن که دربارهاش گفتم ”پس از من مردی میآید که بر من برتری یافته، زیرا پیش از من وجود داشته است.“ انجیل یوحنا ۱: ۲۹
همانطور که در فصل ۴ مکاشفه، یوحنا شاهد پرستش و ستایش خدای پدر و روح القدس بود در فصل پنجم نیز شاهد صحنه ای آسمانی است که مسیح خداوند مورد ستایش و پرستش همه مخلوقات است. دیگر هیچ شکی در مورد ذات الهی مسیح باقی نمی ماند. هر مانعی که جلال آسمانی مسیح و هویت الهی او را از دید انسان های گناهکار در ظهور اولیه اش بر زمین پنهان کرده بود در کتاب مکاشفه برداشته می شود و به وضوح طبیعت و سرشت او را بر ما آشکار می سازد یعنی مسیح همان خدای قادر مطلق و خالق آسمان و زمین و نجات دهنده ای است که همچون غلامی برای خدمت به انسان ها بر کره خاکی پای نهاد و با به دوش کشیدن جریمه گناهان انسان ها بر صلیب مرد و روز سوم با قیام از مردگان پیروزی خود را بر مرگ و گناه اعلام کرد و در بازگشت ثانویه، پادشاهی خود را نیز بر زمین استوار خواهد کرد.
بعد از به تصویر کشیدن صحنه آسمانی پرستش خدای پدر، خدای پسر و خدای روح القدس در عرش برین از سوی همه مخلوقات خدا، یوحنا رسول در فصل های ۶-۱۸ وقایع هفت سال نهایی پیش از بازگشت ثانویه مسیح را با زبان سمبلیک و نمادین بازگو می کند؛ در فصل ششم می خوانیم:
1هنگامی که بره نخستین مُهر از آن هفت مُهر را گشود، من ناظر بودم و شنیدم یکی از آن چهار موجود زنده با صدایی چون رعد گفت: «پیش آی!» 2همین که نظر کردم اسبی سفید پیش رویم پدیدار شد. آن که بر آن اسب سوار بود، کمانی در دست داشت؛ به او تاجی داده شد و او پیروزمندانه به پیش تاخت تا ظفر بیابد. مکاشفه ۶: ۱و۲
در روم باستان اسناد مهم که در طوماری نوشته می شدند به دقت مُهر و موم می شدند و فقط وارثان املاک یا مقامات رسمی اجازه باز کردن مُهر و موم سند را داشتند. اسناد بسیار مهم هفت بار مهر و موم می شدند(به تصویر زیر نگاه کنید.):
هر مُهری که باز می شد بخشی از سند قابل خواندن بود.
هفت مهر در کتاب مکاشفه اشاره به طوماری است که در برگیرنده مهمترین اطلاعات در مورد وقایع آینده و تاریخ نهایی جهان است که با تحقق آن وقایع، کره زمین مجددا به مالکیت مسیح می رسد!
هر مُهری که باز می شود وقایع عجیب و غیر منتظره یکی پس از دیگری به وقوع می پیوندند. مقاله شماره ۱۵ (مقصد جهان و وقایع آخر زمان) در بخش مقالات تارنمای فیض و راستی وقایع آخر را با توجه به پیشگویی های کتاب دانیال در عهد عتیق و از دیدگاه خاصی ( وقایعی که مرتبط با آینده اسرائیل است) بررسی می کند. در کتاب مکاشفه خدا اطلاعات جامع تر در مورد وقایع آینده کل دنیا در اختیار ما قرار می دهد.
در مکاشفه ۶: ۱، چهار موجود زنده اشاره به فرشتگان (کروبی های) بسیار قدرتمند هستند که در طول داوری خدا، فرمان های الهی را به انجام میرسانند.
در آینده فصل های بیشتری از کتاب مکاشفه را به تفصیل بررسی خواهم کرد و در اینجا به ناچار مطالب را کلی، فشرده و بدون وارد شدن به جزئیات ارائه میدهم.
برای درک و تفسیر دقیق و صحیح کتاب مکاشفه نیاز به اطلاعات گسترده از همه پیشگویی های کتاب مقدس (عهد عتیق و جدید) و همچنین آگاهی از دیدگاه های مختلف مفسرین کتاب مقدس است.
با باز شدن اولین مُهر طومار، یوحنا با صحنه ای عجیب روبرو می شود:
۲همین که نظر کردم اسبی سفید پیش رویم پدیدار شد. آن که بر آن اسب سوار بود، کمانی در دست داشت؛ به او تاجی داده شد و او پیروزمندانه به پیش تاخت تا ظفر بیابد. مکاشفه ۶: ۲
اسب سفید و سوارش، اشاره به ظهور مهمترین عامل شیطان بر روی کره زمین یعنی ضد مسیح یا دَجّال است که با پیام صلح (اسب سفید با کمانی بدون تیر نشان از صلح و آرامش است) و بدون خونریزی و جنگ و با دسیسه شیطانی و فریب بسیاری از ملل قادر خواهد بود که در طول هفت سال، مخصوصا در سه سال و نیم اول حکومت جهانی خود را تثبیت کند!
اسب ها و سوارشان اشاره به وقایعی و رخداد هایی هستند که اتفاق خواهند افتاد و نه لزوما به شخص خاص.
با باز شدن مُهرهای دیگر اندک اندک اوضاع دنیا وخیم تر می شود و جنگ های وسیع و طبعا آشفتگی، فروپاشی اقتصاد جهانی و نتایج مهلک آن سراسر دنیا را فرا می گیرد. از مهر پنجم به بعد نیمه دوم هفت سال یعنی سه سال و نیم پایانی که به «مصیبت عظیم» نیز شهرت دارد آغاز می شود و در طول این سه سال و نیم داوری هولناک و خشم عظیم خدا بر زمین و ساکنان آن ریخته می شود!
این وقایع تا بازگشت ثانویه مسیح در پایان آن دوره ادامه می یابد و رفته رفته شدت آن بیشتر می شود. این داوری در قالب هفت شیپور و هفت جام که در مهر هفتم قرار دارند به اوج خود میرسد. بعد از پایان هفت سال تقریبا عده ای بسیار اندک بر روی کره خاکی باقی خواهند ماند. همانطور که در زمان نوح همه ساکنان زمین بجز هشت نفر در طوفانی سهمگین غرق شدند این بار نیز خشم و داوری عظیم خدا در طول سه سال و نیم اکثر ساکنان زمین را به کام مرگ فرو خواهد برد.
توجه به این نکته بسیار مهم است که وقایع کتاب مکاشفه در فصل های مختلف ممکن است مربوط به دوره های مختلفی باشند و لزوما این وقایع مطابق زمانبندی معین نوشته نشده اند. مثلا فصل ششم با باز شدن شش مهر از هفت مُهر طومار وقایع کلی هفت سال را مرور می کند و مهر هفتم که متشکل از وقایع هفت شیپور و هفت جام است در فصل ۸-۱۸ آمده اند. در لابلای این وقایع هولناک گاهی به رخداد های دیگری نیز که از نظر زمانبندی مربوط به این دوران نیست اشاره شده است. مثلا فصل ۱۲ : ۳-۴ اشاره ای غیر مستقیم به سقوط شیطان و یک سوم فرشتگان که مربوط به ابتدای آفرینش جهان است:
3آنگاه نشانی دیگر در آسمان پدیدار شد: اژدهایی سرخفام و عظیم که هفت سر داشت و ده شاخ، و هفت تاج بر سرهایش بود. 4دُمش یک سوّم ستارگان آسمان را جاروب کرد و بر زمین فرو ریخت. مکاشفه ۱۲: ۳و۴
و در ادامه آیات ۴-۵ اشاره ای است به وقایع زندگی مسیح در قرن اول میلادی در سرزمین یهودیه:
اژدها پیش روی آن زن که در آستانۀ زایمان بود ایستاد، بدان قصد که فرزند او را تا به دنیا آمد، ببلعد. 5آن زن پسری به دنیا آورد، فرزند ذکوری که با عصای آهنین بر همۀ قومها فرمان خواهد راند. و فرزند او ربوده شد و نزد خدا و پیش تخت او فرستاده شد. مکاشفه ۴و۵
و سپس در آیه ۶ مجددا یوحنا رسول به زمان آینده ای دور سیر می کند و وضعیت مردم یهود در طول سه سال و نیم مصیبت عظیم (۳۶۰×۳/۵=۱۲۶۰ روز) را توصیف می کند که در آن زمان خدا به طرز معجزه آسایی منتخبی از این قوم را در آن روزهای هولناک نجات خواهد داد. (یهودیان در زمان های باستان هر سال را ۳۶۰ روز محاسبه می کردند):
6و زن به بیابان، به جایی که خدا برای او مهیا کرده بود، گریخت تا در آنجا از او به مدت هزار و دویست و شصت روز نگهداری کنند. مکاشفه ۱۲: ۶
در فصل ۱۲ «زن» نمادی از قوم اسرائیل است مثلا آیه اول «۱آنگاه نشانی عظیم و شگرف در آسمان پدیدار شد:زنی که خورشید به تن داشت و ماه زیر پا داشت و تاجی از دوازده ستاره بر سر داشت» را می توان با آیاتی از کتاب پیدایش مقایسه کرد:
9آنگاه یوسف خوابی دیگر دید و آن را برای برادرانش بازگو کرده، گفت: «اینک خوابی دیگر دیدهام: هان خورشید و ماه و یازده ستاره در برابر من تعظیم میکردند.» 10اما چون آن را برای پدر و برای برادران خود بازگفت، پدرش او را توبیخ کرد و گفت: «این چه خوابی است که دیدهای؟ آیا براستی مادرت و من و برادرانت آمده، در برابرت تعظیم خواهیم کرد؟» 11و برادرانش بر او حسد ورزیدند ولی پدرش آن امر را بهخاطر سپرد. کتاب پیدایش ۳۷: ۹-۱۱
در فصل ۱۳ مکاشفه، یوحنا رسول هویت ضد مسیح (دجال) و پیامبر دروغینی که همراه وی ظهور و از ضد مسیح حمایت خواهد کرد و وجهه دینی کاذبی به او می دهد را توصیف می کند. فراموش نکنید که ظهور ضد مسیح در فصل ۶ با آمدن اسب سفید و سوارش پیشتر اعلام شده بود در حالی که یوحنا در فصل ۱۳ در مورد جزئیات آن توضیح می دهد بنابراین همانطور که قبلا اشاره کردم نباید فرض کرد که فصل های مکاشفه به ترتیب زمانی نوشته شده اند. در آیه اول فصل ۱۳ «اژدها» یعنی شیطان بر شنهای کنار دریا (ملل دنیا) ایستاده و در صدد برقراری حکومت نهایی «وحش» (ضد مسیح) است که تجلی خود شیطان در قالب انسان است:
۱و اژدها بر شنهای کنار دریا ایستاد.
آنگاه دیدم وحشی از دریا بیرون میآید. ده شاخ داشت و هفت سر، با ده تاج بر شاخهایش؛ و بر هر سرش نامی کفرآمیز نوشته شده بود. مکاشفه ۱۳: ۱
توجه کنید که توصیف وحش بسیار شبیه توصیف اژدها در فصل ۱۲است که هویت شیطانی ضد مسیح را نشان می دهد. «وحش» اشاره به خوی درندگی، وحشی و غیر انسانی دجال است!
ده شاخ و هفت سر نشانه قدرت و اقتدار و ده تاج نشانه حکومت های مقتدر است که با وی هم پیمان خواهند شد و بر کل دنیا حکومتی جهانی در سیستمی نوین برقرار خواهند کرد که در راس آن ضد مسیح رهبری آن را به عهده خواهد داشت. شخص ضد مسیح همراه با نبی کاذب موفق خواهند شد بسیاری از پیروان ادیان بزرگ را با خود متحد کنند!
یوحنا در توصیف نبی کاذب که همزمان با ضد مسیح ظهور خواهد کرد می نویسد:
11آنگاه دیدم وحشی دیگر از زمین بیرون میآید. همچون بره دو شاخ داشت ولی مانند اژدها سخن میگفت. 12با تمام اقتدارِ وحش اوّل و به نام او عمل میکرد، و زمین و ساکنانش را به نیایشِ وحش اوّل که زخم مهلکش بهبود یافته بود، برمیگماشت. مکاشفه ۱۳: ۱۱و۱۲
نبی کاذب در قالب بره ای نمایان می شود ولی در باطن خوی وحش و اژدها را دارا می باشد!
نبی کاذب با فریب و نیرنگ مردم دنیا را به پیروی از ضد مسیح ترغیب می کند. بسیاری از پیروان ادیان سازمان یافته و ایمانداران غیر واقعی به ضد مسیح خواهند پیوست و از او حمایت خواهند کرد.
همانطور که هیتلر در قرن بیستم موفق شد مردم آلمان را فریب دهد و اکثر مردم آلمان کورکورانه از او اطاعت می کردند ضد مسیح نیز اکثر ملل دنیا را فریب خواهد داد و با کاریزمای منحصر به فرد که در تاریخ دنیا بی سابقه خواهد بود آنها را مطیع خود خواهد ساخت.
توجه کنید که افرادی مانند هیتلر، استالین… در قرن بیستم
یا امپراتور نرون در قرن اول میلادی همگی دجال هایی بودند که با قدرت شیطانی به حکومت رسیدند و اهداف شیطان را بر کره خاکی در میان ملل تحقق بخشیدند ولی حکومت نهایی شیطان بر زمین توسط شخص ضد مسیح یا دجال نهایی عملی خواهد شد.
مطابق پیشگویی های کتاب دانیال نبی در عهد عتیق (برای اطلاعات بیشتر به مقاله شماره ۱۵ در بخش مقالات مراجعه کنید.) با آغاز حکومت ضد مسیح، پیمان صلحی بین اسرائیل و فلسطین امضا خواهد شد و بر اساس آن توافقنامه معبد یهودیان بر کوه معبد ( Temple Mount) در شهر اورشلیم مجددا بنا خواهد شد و کاهنان یهودی بعد از وقفه ای چند هزار ساله مجددا در طول سه سال و نیم اول حکومت ضد مسیح مراسم مذهبی را مطابق دین یهود در آن معبد برگزار خواهند کرد. این بنا دقیقا در جایی ساخته خواهد شد که مکان کنونی مسجد الاقصی و قبه الصخره در آن واقع شده اند! (تصویر زیر را ملاحظه کنید.)
با عقد پیمان صلح بین اسرائیل و اعراب و بنای معبد یهودیان در اورشلیم بسیاری از یهودیان پیرو ضد مسیح خواهند شد و حتی ضد مسیح یا نبی کاذب را به عنوان مسیح موعود خود خواهند پذیرفت. پیروان ادیان سازمان یافته دیگر نیز ضد مسیح یا نبی کاذب را به عنوان ناجی موعود خود خواهند پذیرفت و از آنان بی چون و چرا تبعیت خواهند کرد. در ابتدای این دوره ائتلافی متشکل از رهبران همه ادیان تشکیل خواهد شد که به شدت از سیاست های ضد مسیح و نبی کاذب حمایت خواهند کرد. رهبر ضد مسیح با حمایت این ائتلاف ادیان موفق خواهد شد که حکومتی جهانی برقرار کند و پیروان این ادیان را به حمایت از خود جلب کند. به تدریج که حکومت ضد مسیح بر ملل تثبیت شود ضد مسیح اندک اندک هویت ضد الهی خود را مکشوف می سازد و بعد از سه و نیم سال پیمان صلح را لغو و ائتلاف ادیان را متلاشی خواهد کرد و بدین ترتیب دین های سازمان یافته نابود خواهند شد؛ در کتاب مکاشفه فصل ۱۷«زن فاحشه» سوار بر وحش نمادی از ائتلاف ادیان است:
۳...در آنجا زنی دیدم نشسته بر پشت وحشی سرخفام که پیکرش یکسره با نامهای کفرآمیز پوشیده شده بود، و هفت سر و ده شاخ داشت. 4و زن جامۀ سرخ و ارغوانی بر تن داشت و در برقِ طلا و جواهر و مروارید میدرخشید. جامی زرّین به دست داشت سرشار از همۀ زشتیها و آکنده از ناپاکیِ همآغوشیهایش. مکاشفه ۱۷: ۳و۴
جام زرین در دست زن فاحشه، مملو از شرابی است که انسان های بیشمار را در طول تاریخ مست و خمار کرده است و اشاره به ایدئولوژی ها، باورها، اعتقادات و فلسفه هایی است که میلیاردها انسان ها را از خدای واقعی و حقیقت منحرف کرده اند. دقت کنید که آن زن سوار بر وحش است که کنایه از جایگاه ممتاز این ائتلاف در ابتدای دوره حکومت ضد مسیح است اما به تدریج و با تثبیت حکومت ضد مسیح، ائتلاف ادیان سرنگون می شود:
16آن وحش و آن ده شاخ که دیدی، از فاحشه بیزار خواهند شد. او را نابود خواهند کرد و عریان رها خواهند نمود. گوشت او را خواهند خورد و او را در آتش خواهند سوزاند. مکاشفه ۱۷: ۱۶
زمانی که انسان ها از خدای واقعی رویگردان می شوند و خدایان دیگر را می پرستند مرتکب زنای روحانی می شوند! در رویای یوحنا رسول، زن فاحشه به وحش (رهبر ضد مسیح) ملحق شده است. همانطور که قبلا اشاره کردیم بسیاری از پیروان ادیان هنگام ظهور رهبر ضد مسیح و مسیح کاذب به صف آنان خواهند پیوست و از آن دو پیروی خواهند کرد. هر ایدئولوژی و معرفتی که از حقیقت مطلق الهی سرچشمه نگیرد بلکه اختراع ذهن سقوط کرده باشد انسان ها را از خدای واقعی دور می سازد و پیامد آن خیانت به خداوند و زنای روحانی است. توجه کنید حتی ممکن است در این ایدئولوژی ها حقایقی نیز وجود داشته باشند به عبارتی مخلوطی از حقیقت و دروغ باشند ولی نتیجه هیچ فرقی نمی کند و به گمراهی و مرگ ابدی انسان ها می انجامد.
در طول حکومت ضد مسیح شرارت انسان ها به نقطه اوج خود خواهد رسید و بسیاری از کسانی نیز که در این دوره هفت ساله به مسیح ایمان آورند به شهادت خواهند رسید ولی عده ای بسیار اندک تا بازگشت ثانویه مسیح و برقراری پادشاهی مسیح بر زمین زنده خواهند ماند.
خشم عظیم خدا در طول سه و نیم سال دوم دوره هفت ساله حکومت ضد مسیح بر زمین فرو خواهد ریخت که به مصیبت عظیم یا بزرگ معروف است. داوری عظیم خدا در قالب هفت شیپور و هفت جام نهایی در فصل های ۸-۱۸ مکاشفه مکتوب است. پس از خاتمه هفت سال، مسیح خداوند با جلال آسمانی به زمین باز خواهد گشت و برای هزار سال بر کره خاکی کنونی پادشاهی خواهد کرد:
11آنگاه دیدم که آسمان گشوده است و پیش رویم، هان اسبی است سفید، با سواری که امین و برحق مینامندش. او به عدل حکم میکند و میجنگد…16و بر ردا و ران او نامی نوشته شده است: ’شاه شاهان و ربِ ارباب.‘19آنگاه آن وحش را دیدم، و آن شاهان زمین را دیدم، و سپاهیان آنان را دیدم، که گرد آمده بودند تا با آن سوار و سپاه او بجنگند. 20امّا آن وحش گرفتار شد و با او آن نبی کذّاب که به نامِ او آیات به ظهور میآورْد و با آیات خود کسانی را فریفته بود که علامت آن وحش را پذیرفته بودند و تمثال او را میپرستیدند. آنان هر دو، زنده به دریاچۀ آتش و گوگردِ مشتعل افکنده شدند. مکاشفه ۱۹: ۱۱-۲۰
پیلاتُس والی رومی وقت منطقه یهودیه که نگاهی بسیار تحقیر آمیز نسبت به قوم یهود داشت برای تمسخر آنان لوحی را بر صلیب مسیح نصب کرده بود که روی آن نوشته شده بود «این است عیسی، پادشاه یهود»؛
پیلاتس با زبان بی زبانی به یهودیان خاطرنشان می کند که در مقابل امپراتور مقتدر و با شکوه روم، پادشاه قوم یهود این شخص فلک زده ، ضعیف و در حال مرگ است؛ کسی که به دست رومیان مصلوب شده است!
از دیدگاه انسانی این نمایش تراژدی کمدی گویی اثبات عدم حاکمیت مطلق خداست؛ اما گاهی واقعیت ها بی نهایت با آنچه که انسان ها قادر به دیدن یا درک و لمس کردن آنها هستند فاصله دارند. در حقیقت همه وقایع آن روز مطابق اراده مسیح ثانیه به ثانیه به پیش می رفت حتی وقتی که جسد بی جان او را در قبری (مقبره ای که در صخره ای تراشیده شده بود) قرار دادند و سنگ بزرگی را در مقابل آن غلتاندند. اگر مباحث قبلی را دنبال کرده اید حتما به خوبی واقف هستید که چگونه برنامه ها و نقشه های ازلی خدا در این واقعه تحقق یافتند.
خدا بر اساس حکمت نامتناهی اش اجازه داده است که شرارت در این جهان تا به نقطه اوج خود پیش برود؛ آنگاه با شکست نهایی شرارت، خدا حاکمیت ملموس خود را در قالب پادشاهی مسیح بر کره زمین برقرار خواهد ساخت.
زمان، بی صبرانه و شتابان به سوی این واقعه در حال پیشروی است و هیچ چیزی در این جهان هستی قادر نیست که حتی یک اپسیلون ثانیه در تحقق این امر تاخیر ایجاد کند!
توجه کنید که بعد از سقوط انسان (آدم و حوا)، حضور ملموس خدا از جهان مادی محو و رابطه خدا با انسان گسسته شده است ولی در پادشاهی مسیح این امر مجددا برقرار خواهد شد. توجه به این نکته بسیار حائز اهمیت است که در پادشاهی مسیح وضعیت کره زمین به شرایط اولیه باغ عدن و قبل از سقوط بر نخواهد گشت زیرا هنوز انسان هایی سقوط کرده که از نسل آدم و حوا هستند بر روی کره خاکی زندگی خواهند کرد؛ قبلا اشاره کردیم که کسانی که در طول دوره هفت سال پایانی به مسیح ایمان بیاورند اکثرا به شهادت خواهند رسید ولی عده ای نیز از جفا های رهبر ضد مسیح جان سالم به در خواهند برد.
به نظر می رسد که در پادشاهی هزار ساله مسیح وضعیت کره زمین شبیه به دوران پیش از طوفان نوح خواهد بود. به عبارتی اکوسیستم زمین به طراوت و زیبایی دوران قبل از طوفان نوح بر خواهد گشت. وضعیت احیا شده کره زمین در این دوران از نظر کیفیت خاک، آب، هوا، وضعیت اقلیمی و حذف یا کاهش شدید اشعه مضر ماورای بنفش و بیماری های مختلف باعث خواهد شد که مجددا طول عمر انسان ها مانند دوران نوح به حدود هزار سال برسد. پادشاهی مسیح عدالت، صلح، سلامتی و فراوانی برکات را برای ساکنان زمین به ارمغان خواهد آورد. بدون شک شیوه زندگی و وضعیت اجتماعی انسان ها با آنچه که تاکنون در طول تاریخ تجربه شده است بسیار متفاوت خواهد بود. به دلیل عمر طولانی و زندگی سالم جمعیت کره زمین مجددا در طول هزار سال افزایش چشمگیری خواهد یافت. یکی از ویژگی های منحصر به فرد این دوران عدم فعالیت شیطان و تاثیر مخرب وی بر انسان ها خواهد بود؛ در کتاب مکاشفه یوحنا رسول این مطلب به صورت استعاره این چنین توصیف شده است:
۱آنگاه دیدم فرشتهای از آسمان فرود میآید، و کلید هاویه با اوست، و زنجیری بزرگ در دست دارد. ۲او اژدها را، آن مار کهن را، که همانا ابلیس یا شیطان است، گرفت و در بند کشید تا هزار سال در اسارت بماند ۳و او را به هاویه درانداخت و دَر بَر او قفل کرد و مُهر بر آن نهاد تا قومها را دیگر نفریبد تا آن هزاره سر آید. و پس از آن چندگاهی آزاد گردد. مکاشفه ۲۰: ۱-۳
بدین ترتیب مسیح خداوند به مدت هزار سال بر کره زمین پادشاهی خواهد کرد و ایمانداران واقعی (کلیسای واقعی مسیح) از هر قوم و نژاد و زبان وارث زمین خواهند شد.
۵خوشا به حال حلیمان،
زیرا آنان زمین را به میراث
خواهند برد. انجیل متی ۵:۵
بعد از سپری شدن هزاره، جهان کنونی به نقطه پایانی خود می رسد. یوحنا رسول در کتاب مکاشفه این واقعه را در قالب استعاره این چنین توصیف می کند:
«۱۱ آنگاه تخت بزرگ و سفیدی دیدم، و کسی را که بر آن نشسته بود. آسمان و زمین از حضور او میگریختند و جایی برای آنها نبود. ۱۲و مردگان را دیدم، چه خُرد و چه بزرگ، که در برابر تخت ایستاده بودند. و دفترها گشوده شد. دفتری دیگر نیز گشوده شد که دفتر حیات است. مردگان بر حسب اعمالشان، مطابق با آنچه که در آن دفترها نوشته شده بود، داوری شدند. ۱۳دریا مردگانی را که در خود داشت، پس داد؛ مرگ و جهانِ مردگان نیز مردگان خود را پس دادند، و هر کس بر حسب اعمالی که انجام داده بود، داوری شد. ۱۴و مرگ و جهانِ مردگان به دریاچۀ آتش افکنده شد. دریاچۀ آتش، مرگ دوّم است. ۱۵و هر که نامش در دفتر حیات نوشته نشده بود، به دریاچۀ آتش افکنده شد.» مکاشفه ۲۰: ۱۱-۱۴
انسان هایی که نامشان در دفتر حیات یافت نشود محکوم به مرگ دوم یا همان مرگ ابدی هستند که بارها به آن اشاره کردیم. کسانی که دو بار متولد شده اند (یکبار از نظر فیزیکی و بار دوم از نظر روحانی) فقط یکبار مرگ را تجربه خواهند کرد (مرگ فیزیکی)؛ ولی کسانی که فقط یکبار متولد شده اند دو بار مرگ را تجربه خواهند کرد(هم مرگ فیزیکی و هم مرگ ابدی). قبل از داوری انسان ها، خداوند شیطان و فرشتگان شریر را نیز به دریاچه آتش خواهد افکند. افتادن به دست های خدای زنده و خشمگین چیزی هولناک است!
زمین و آسمان کنونی جای خود را به آفرینش جدید خدا خواهند داد. در زمین و آسمان جدید دیگر خبری از گناه، شر و بدی و مرگ نخواهد بود. مجددا همچون باغ عدن، حضور ملموس خدا با انسان ها خواهد بود. ساکنان زمین جدید خوشبختی و حیات خدا را که همچون چشمه ای جوشان به هر سویی جاری خواهد بود تا به ابد تجربه خواهند کرد.
این پایان داستان نیست بلکه سرآغاز یک زندگی بی نهایت پربار و مملو از ماجراجویی برای تک تک ساکنان زمین جدید خواهد بود. اگر خدا زمین و آسمان کنونی را که موقتی هستند این چنین زیبا و شگفت انگیز آفریده است؛ پس چقدر بیشتر زمین و آسمان جدید که تا ابد استوار باقی می مانند مملو از زیبایی، عظمت و شگفتی خواهند بود.
« ۹آنچه را هیچ چشمی ندیده، هیچ گوشی نشنیده، و به هیچ اندیشهای نرسیده، خدا برای دوستداران خود مهیا کرده است.» رساله اول قرنتیان ۲: ۹
«۱ سپس آسمانی جدید و زمینی جدید دیدم، زیرا آسمان اوّل و زمین اوّل سپری شده بود و دیگر دریایی وجود نداشت. ۲و شهر مقدّسِ اورشلیمِ جدید را دیدم که از آسمان از نزد خدا پایین میآمد، آماده شده همچون عروسی که برای شوهر خود آراسته شده باشد. ۳و از تخت، صدای بلندی شنیدم که گفت:
«اینک، مسکن خدا با آدمیان است،
و او با آنها ساکن خواهد شد؛
و ایشان قوم او خواهند بود،
و خود خدا با ایشان خواهد بود
و خدای ایشان خواهد بود.
۴او هر اشکی را از چشمان آنها
پاک خواهد کرد.
و دیگر مرگ نخواهد بود؛
و ماتم و شیون و درد
وجود نخواهد داشت،
زیرا چیزهای اوّل سپری شد.»
۵سپس آن تختنشین گفت: «اینک همه چیز را نو میسازم.» و گفت: «اینها را بنویس زیرا این سخنان درخور اعتماد است و راست است.»
کتاب مکاشفه ۲۱: ۱-۵
20آن که بر این امور شهادت میدهد، چنین میگوید: «آری، بهزودی میآیم.»
آمین. بیا، ای خداوندْ عیسی!
21فیض خداوندْ عیسی با همۀ شما باد. آمین. مکاشفه ۲۲: ۲۰و۲۱
کتاب مکاشفه فصل اول
سرآغاز
1مکاشفۀ عیسی مسیح، که خدا به او عطا فرمود تا آنچه را میباید زود واقع شود، به خادمان خود بازنماید، و آن را با فرستادن فرشتۀ خود بر خادمش یوحنا آشکار ساخت. 2و یوحنا بر هرآنچه دید، یعنی بر کلام خدا و شهادت عیسی مسیح، گواهی میدهد. 3خوشا به حال کسی که این کلامِ نبوّت را قرائت میکند و خوشا به حال آنان که آن را میشنوند و آنچه را در آن نوشته شده، نگاه میدارند؛ زیرا وقت نزدیک است.
درود و نیایش
4از یوحنا،
به هفت کلیسا که در ایالت آسیا هستند:
فیض و سلامتی از جانب او که هست و بود و میآید بر شما باد، و از جانب هفت روحِ پیشگاه تخت او، 5و از جانب عیسی مسیح، آن شاهد امین و نخستزاده از میان مردگان و فرمانروای پادشاهان جهان.
بر او که ما را محبت میکند و با خون خود ما را از گناهانمان رهانید، 6و از ما پادشاهیای ساخت و کاهنانی برای خدا و پدر خود، بر او جلال و قدرت باد، تا ابد. آمین.
7هان با ابرها میآید،
هر چشمی او را خواهد دید،
حتی چشم آنان که نیزه به او زدند؛
و همۀ طوایفِ زمین به سوگش خواهند نشست.
آری چنین خواهد بود. آمین.
8خداوندْ خدا میگوید: «مَنَم ’الف‘ و مَنَم ’ی‘؛ مَنَم آن که هست و بود و میآید، آن قادر مطلق.»
ظاهر شدن عیسی به یوحنا
9من یوحنا، برادر شما، که در رنجها و در پادشاهی و در استقامتی که در عیسی از آن ماست، با شما شریکم، بهخاطر کلام خدا و شهادت عیسی، در جزیرۀ پاتموس بودم. 10در روزِ خداوند، در روح شدم و صدایی بلند چون بانگ شیپور از پشت سر شنیدم 11که میگفت: «آنچه را که میبینی بر طوماری بنویس و به هفت کلیسای اَفِسُس، اِسمیرنا، پِرگاموم، تیاتیرا، ساردِس، فیلادِلفیه و لائودیکیه بفرست.»
12پس رو به عقب برگردانیدم تا ببینم آن چه صدایی است که با من سخن میگوید؛ و چون برگشتم، هفت چراغدان طلا دیدم، 13و در میان آن چراغدانها یکی را دیدم که به ’پسر انسان‘ میمانست. او ردایی بلند بر تن داشت و شالی زرّین بر گرد سینه. 14سر و مویش چون پشم سفید بود، به سفیدی برف، و چشمانش چون آتشِ مشتعل بود. 15پاهایش چون برنجِ تافته بود در کوره گداخته، و صدایش به غرّش سیلابهای خروشان میمانست. 16و در دست راستش هفت ستاره داشت و از دهانش شمشیری بُرّان و دو دم بیرون میآمد، و چهرهاش چونان خورشید بود در درخشش کاملش.
17چون او را دیدم همچون مرده پیش پاهایش افتادم. امّا او دست راستش را بر من نهاد و گفت: «بیم مدار، من اوّلم و من آخر؛ 18و من آن که زنده اوست. مرده بودم، امّا اینک ببین که زندۀ جاویدم و کلیدهای مرگ و جهانِ مردگان در دست من است.
19«پس آنچه دیدهای، و آنچه اکنون هست و آنچه از این پس خواهد شد، همه را بنویس. 20راز آن هفت ستاره که در دست راست من دیدی و راز آن هفت چراغدان طلا این است: آن هفت ستاره، فرشتگان هفت کلیسایند، و آن هفت چراغدان، همان هفت کلیسا.
راهنمایی
پنجره را ببندید X
با کلیک روی شماره آیات، تفسیر آنها را انتهای متن مطالعه کنید و با کلیک مجدد روی شماره آیات در بخش تفسیر به مکان اول در متن کتاب مقدس برگردید. برخی از آیات به دلیل وضوح معنایی تفسیر نشده اند و با کلیک روی شماره آنها اتفاقی نمی افتد.
همچنین با کلیک روی کلمات آبی رنگ و نگاه داشتن ماوس روی آنها در متن کتاب مقدس اطلاعات بیشتری در مورد آن کلمه در پنجره ای دیگر ظاهر می شود که با حرکت ماوس از روی کلمه آبی رنگ، آن پنجره بسته می شود.